بی خبر

ساخت وبلاگ

اندوهگین نیستم

من اندوه جهانم

و در سینه ام

سرزمینی می گرید.

 

غاده السمان

بی خبر...
ما را در سایت بی خبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mminoosamana بازدید : 142 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 16:28

مردی در میدان سرخ مسکو اعلامیه پخش می‌کرد... 
کا.گِ.بِ او را دستگیر کرد بعد از بازرسی بدنی دیدندتمام ورق‌هایی که پخش می‌کرد سفید است....
از او پرسیدند اینها چیست؟!چرا برگه‌های سفید و بدون نوشته را پخش می‌کنی؟
مردجواب داد: چیزی برای نوشتن باقی نمانده همه چیز مثل روز روشنه...

بی خبر...
ما را در سایت بی خبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mminoosamana بازدید : 145 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 16:28

تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید

تو یکی نه‌ای هزاری تو چراغ خود برافروز

که یکی چراغ روشن ز هزار مرده بهتر

که به است یک قد خوش ز هزار قامت کوز

کوز= کوژ ،کج

مولانا

بی خبر...
ما را در سایت بی خبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mminoosamana بازدید : 149 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 16:28

روبرویم بنشینمی خواهم برایت شعر بخوانمبه همین سادگی كه چای می خوریموحرف می زنیمحالا زمین بچرخد یا بایستدبرف ببارد یا تیغمن تنها از روی شانه های تو نگاه می كنموپیشانی ام رام می شودبا عاشقانه هایی كه جن بی خبر...
ما را در سایت بی خبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mminoosamana بازدید : 153 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 16:28

عمری به بوی یاری کردیم انتظاری

زآن انتظار ما را نگشود هیچ کاری

از دولت وصالش حاصل نشد مرادی

وز محنت فراقش بر دل بماند باری

هر دم غم فراقش بر دل نهاد باری

هر لحظه دست هجرش در دل شکست خاری

ای زلف تو کمندی ابروی تو کمانی

وی قامت تو سروی وی روی تو بهاری

دانم که فارغی تو از حال و درد سعدی

کاو را در انتظارت خون شد دو دیده باری

دریاب عاشقان را کافزون کند صفا را

بشنو تو این سخن را کاین یادگار داری

 سعدی

بی خبر...
ما را در سایت بی خبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mminoosamana بازدید : 168 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 16:28

هوای قَریه بارانی استکسی از دور می آیدکسی از منظر گلبوته های نور می آیدصدایش بوی جنگل های باران خورده راداردووقتی گیسوانش رارها در باد می سازددل من سخت می گیرددلم ازغصه می میرد. هوای قریه بارانی ستجمی بی خبر...
ما را در سایت بی خبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mminoosamana بازدید : 145 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 16:28

در طول و عرض 
روحم قدم می زنی ،
می روی و برمی گردی
،روح لطیفم ،از جای پایت
فرو می رود
اما تو آنقدر سبکبالی
که  روحم تاب نمی خورد
  دوباره به جای خودش باز می گردد.
خانه ام،از تو و عطرت
انباشته شده
کلیدش را هم بگیر 
فروختم 
 به یک بوسه
مال تو ...

بی خبر...
ما را در سایت بی خبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mminoosamana بازدید : 136 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 16:28

این شعر یکی از اشعار دفتر ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد که در سال ۱۳۴۲ سروده شد هست و برای اولین بار در سال ۱۳۵۱ توسط انتشارات نیلوفر چاپ شد دلم برای باغچه میسوزدکسی به فکر گلها نیستکسی به فکرماهیها ن بی خبر...
ما را در سایت بی خبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mminoosamana بازدید : 144 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 16:28

همش تقصیر من بودوقتی خاطرات روزانه زنی تنها و محبوس در آن شهر بیمار را خوانده بودمبا خودم فکر کردم ؛چه خوب می شود؛ اگر همین اتفاق برای ما هم بیفتدمدت زمان کوتاهی ،مجبور بشویم ،اندکی مکث کنیم و از هیاه بی خبر...
ما را در سایت بی خبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mminoosamana بازدید : 144 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 16:28

می گوید سبز است؛

می گویم سیاهست؛

با شیطنت می خندد؛

سبز است چشمانت ای شاعر!

با خودم تکرار می کنم؛ 
 وه  چه سبزم امروز ،
خب اگر می گویی سبز است نگاهم ،
حتما سبزاست

بی خبر...
ما را در سایت بی خبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mminoosamana بازدید : 142 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 16:28